«استیو جابز» یه سخنرانی معروف داره تو مراسم فارغالتحصیلی دانشجوهای دانشگاه «استنفورد» در سال ۲۰۰۵. سه تا داستان متفاوت از زندگی خودش تعریف میکنه و در واقع با استفاده از اونها سعی میکنه نکاتی رو به دانشجوها گوشزد کنه.
هر کدوم از این داستانها نکات و جملات جالبی داره، اما از همون بار اولی که به این سخنرانی گوش کردم، یه جملهاش خیلی برام دلنشین بود و هنوز هم هستش. تو داستان سوم میگه «اجازه ندید هیاهو و سر و صدای دیگران، ندای درونی قلب شما رو خاموش کنه». شاید خندهدار به نظر بیاد، ولی هربار با شنیدنش احساساتی میشم.
این جمله شاید برای اونهایی بیشتر معنی داشته باشه که «ندای» درونی قلبشون با «فریادهای» بلند دور و برشون اصلا سازگار نیست و در یکی دو سال اخیر هم که تقریبا داره لابهلای اون فریادها خفه میشه.
اینکه اون «ندا» درسته یا این «فریادها» رو خیلی مطمئن نیستم، و البته احتمالا اینکه چی درسته و چی غلط رو مثل همیشه نتیجه و دستاورد نهایی مشخص میکنه. همونطور که اینجا در موردش نوشتم.