داشتم قسمت ۸ از فصل پنجم سریال "Sopranos" رو میدیدم که روند داستان طوری پیش رفت که به نظرم رسید میشه مثال خوبی برای نوشتهی قبلیم یعنی «به خاطر خودم» در نظر گرفتش.
در بخشی از این قسمت میبینیم که «تونی سوپرانو» که مدتیه از همسرش «کارملا» جدا شده، تصمیم داره امسال بر خلاف همیشه در جشن تولد پدر همسرش شرکت نکنه. وقتی پدر کارملا از این موضوع مطلع میشه به شدت ناراحت میشه و میگه «من بیست و چند سال هستش که این آدمو میشناسم» و تهدید می کنه که بدون حضور «تونی» در مهمونی شرکت نمیکنه.
نکتهی مهم در اینجا اینه که ما تو قسمتهای قبلی دیده بودیم که این پدر در موضوع جدایی دختر و دامادش دخالتی نمیکنه و حتی بعد از جدایی به دخترش توصیه میکنه که «سعی کن با شخص جدیدی آشنا بشی». بنابراین علاقهی ایشون به داماد سابقش ربطی به نسبت خانوادگی و زندگی شخصی دخترش نداره.
در ادامه این قسمت میبینیم که ناراحتی پدر زن باعث میشه کارملا با تونی تماس بگیره و راضیش کنه که در جشن تولد حاضر بشه و تونی هم یه هدیه جذاب به پدر زن سابق کادو میده.
ممکنه پدر زن تونی بر اساس سوابق سالهای قبلی، میدونسته که دامادش کادوی خوبی بهش میده و به خاطر همین اصرار بر حضورش داشته. حتی اگه اینطور بوده باشه هم مهم نیست، به هر حال این رفتار هم بخشی از شخصیت تونی هستش و به همین دلیل حضورش برای پدر زن سابقش مهم بوده.
به عنوان یه نکتهی حاشیهای و بیربط به بحث قبلی، شنیدن کنایهی زیر از تونی سوپرانو تو این قسمت سریال جالب بود. به خصوص اگه بدونیم در زمان ساخت این قسمت، بیشتر از ۲۰ سال از انقلاب ایران گذشته بود.