من خانوم «سمیرا رحیمی» رو از طریق «اینستاگرام» شناختم. خود اینستاگرام، ایشون رو برای «فالو» پیشنهاد کرده بود. وارد صفحهشون که شدم، چیزی که اولش توجهم رو جلب کرد جملهای بود که برای معرفی خودشون نوشته بودن: «مدیر هنری مایکروسافت». خب تعداد ایرانیها تو شرکتهای تکنولوژی معروف دنیا کم نیست، ولی اونهایی که من میشناختم اکثرا تو بخشهای فنی بودن.
به صفحهی اینستاگرام شون که یه نگاه کلی کردم، علاوه بر عکسهای اکثرا جذابشون، «هایلایت» هایی داشتن از حضورشون تو دفاتر شرکتهای معروف مثل «گوگل»، «پینترست»، «توییتر» و چندتا شرکت دیگه. چندتا از متنهایی که برای عکسهاشون نوشته بودن رو خوندم و خب، به نظرم رسید که واقعا ارزش فالو کردن دارن. خیلی در مورد کار و تکنولوژی و .. نمینویسن، اما دیدی که نسبت به زندگی، دنیا و روابط بین انسانها دارن رو خیلی پسندیدم.
کم نیستن آقایون و مخصوصا خانومهایی که سالها تجربهی حضور و فعالیت تو کشورها و حتی شرکتهای معروفی رو دارن، خیلی هم تو اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی فعالن و وقت میذارن، اما فعالیت عمدهشون فقط عکسهایی هست که با لباسها و آرایشهای مختلف و تو مجالس مختلف از خودشون منتشر میکنن، با متنهایی که خوندنشون تجربهای به خواننده اضافه نمیکنه. البته فالورهای زیادی هم دارن که نشون میده اون سبک هم طرفدارهای خودش رو داره، ولی اون عکسها و متنها بعد از یه مدت برای من تکراری و خستهکننده میشه و دیگه اون صفحات رو دنبال نمیکنم. اما نوشتههای خانوم رحیمی برای من متفاوته.
خانوم رحیمی چند وقت پیش یه لایو اینستاگرامی داشتن با آقای «کوشیار عظیمیان». آقای عظیمیان در کنار فعالیتهای دیگهشون در عرصهی تجارت و تکنولوژی، تو شرکت «فیسبوک» هم کار میکنن. لایو جالبی بود و در مورد موضوعات مختلفی، از جمله آیندهی هوش مصنوعی، دنیای بعد از ویروس کرونا و .. صحبت شد.
تو بخشی از این لایو، آقای عظیمیان و خانوم رحیمی صحبتی میکنن درخصوص اینکه دیگه امروز با وجود اینترنت و ارتباطات گستردهای که بوجود اومده، محدودیتهای مکانی خیلی کمرنگ شده و شما اگه تخصص و مهارت داشته باشی از هر جای دنیا، حتی از یه روستا، با یه لپتاپ و یه خط اینترنت پرسرعت میتونی تو حوزهی موردنظرت تاثیرگذار باشی. خانوم رحیمی تو یه لایو دیگه هم که مصاحبهی تاثیرگذاری در خصوص معرفی فعالیتهای خودشون بود، اشارهی مجددی به این موضوع میکنن.
من هم سالهاست به این موضوع فکر میکنم که دنیای بدون اینترنت چطور دنیایی میشد؟ ما چطور میتونستیم به این همه اطلاعات دسترسی پیدا کنیم، چطور باید با تکنولوژیهای جدید آشنا میشدیم؟ چطور باید دایرهی دوستان و اطرافیانمون رو به خارج از شهر و کشوری که درش زندگی میکنیم گسترش میدادیم؟ ولی من در یه نکته با خانوم رحیمی و آقای عظیمیان تفاوت دیدگاه دارم.
درسته که با اینترنت تا حد خیلی زیادی میشه به دانش و تکنولوژی دسترسی پیدا کرد، ولی به نظر من برای خلق کردن و تاثیرگذار بودن به چیزی فراتر از اطلاعات و تکنولوژی نیازه. اینکه چطور باید یه ایده رو به یه محصول موفق تبدیل کرد، چطور براش بازاریابی کرد، چطور باید در بلندمدت از محصول پشتیبانی کرد تا کیفیتش حفظ بشه، چطور باید به مشتری خدمات داد تا راضی باشه، چطور باید وارد بازارهای جدید شد و مواردی از این دست رو با طی کردن دورههای آموزشی و کار کردن انفرادی نمیشه ازش آگاه شد.
اینها فرایندهایی هستن که تا زمانی که تو محیطش قرار نگیری و مستقیما درگیرشون نشی نمیتونی بهشون مسلط بشی. احتمالا یکی از دلایلی که باعث میشه شرکتهای ما، حداقل شرکتهای نرمافزاری، نتونن تو بازارهای بینالمللی موفقیتهای بزرگ کسب کنن همینه. چون مطمئنا از نظر فنی افراد مسلط و قویای در این شرکتها حضور دارن و نرمافزار هم صنعتیه که به تجهیزات خیلی سنگینی نیاز نداره و حتی اکثر ابزارها به طور رایگان در دسترس هستن.
من فکر میکنم اگه مهندسین ما ۱۰ تا ۱۵ سال توی شرکتهای بزرگ و موفقی که فعالیت بینالمللی دارن کار کنن، اونوقت تجربههایی رو کسب میکنن که میتونه در راهاندازی کسب و کارهای جدید و موفق بهشون کمک کنه. این اتفاقیه که سالهاست در کشور ما نیفتاده و یا خیلی محدود بوده. به همین دلیل تعداد زیادی شرکت کوچک و متوسط وجود دارن که نمیتونن رشد کنن و گاها هرکدوم نیروهای فنی قوی هم دارن. این شرکتها یا توان جذب سرمایه و رشد ندارن، یا اگه سرمایه جذب میکنن و تعداد نیروهاشون زیاد میشه، تو مدیریت نیروها، تیمسازی، تولید محصول نهاییِ با کیفیت، بازاریابی و پشتیبانی محصول مشکل پیدا میکنن.
این نکتهای بود که به نظرم در صحبتهای ارزشمند خانوم رحیمی و آقای عظیمیان ازش غفلت شد. شاید علتش این باشه که این دوستان به طور ناخودآگاه تجربیات و ارتباطات امروزِ خودشون رو در نظر گرفتن و بر اون اساس چنین دیدگاهی پیدا کردن.